????روایت اسرای مفقود الاثر????
???? قسمت ۳۰۴: گلی گم کردهام میجویم او را????
از همون روز اول تبادل اسرا، حاجی چناری اومده بود سرِ مرز و هر گروه از بچهها که وارد شده بودن از تک تک اونا پرس و جو کرده بود. یه ماه بود که زندگی رو رها کرده و توی مرز خسروی مستقر شده بود تا شاید نشونی از دسته گلش پیدا کنه. هر کدوم ازآزادهها که از جلو حاجی رد می شدن، مرتب صدا می زد حمزه، پسرم حمزه.
کردهام میجویم منبع
درباره این سایت